اغلب برای به دست آوردن هر آنچه دارم بهایی پرداخته ام.
گاهی پیش آمده که برای به دست آوردن چیزی نه چندان گرانبها ، بسیار خرج کرده باشم.
گاهی برای چیزی گرانبها در حد ارزشش پرداخته ام و گاهی چیزهایی با ارزش با هزینه ای کم به من ارزانی شده اند...
در این میان یک حقیقت وجود دارد : زمانی که بهای گرانی چیزی را پرداخته ام ، قدر و ارزش آن را بیشتر شناخته ام و این قدر شناسی تا زمانی دوام دارد که به ارزش آن موضوع ایمان داشته باشم.
یک خاطره
همکاری داشتم که چند ماه پیش به دوبی آمد و تو شرکت ما مشغول به کار شد.0 یک بار بهش گفتم :"احساس می کنم همه امور به بهترین نحو در زندگی تو جاری هستند و انگار تو زیاد برای بدست آوردن چیزی تقلا نمی کنی. " آدم آروم و مثبتی به نظر می رسید که انگار جریان طبیعت خیلی با او همسو بود.
این را می دانم که خیلی برای پیدا کردن کار تو دبی زمان صرف نکرده بود.می دانم که برای پیدا کردن یک اتاق تو این شهر حتی یک روزنامه هم نخریده بود و مطمئنم که از بابت ویزا و اقامت تو اینجا هیچ وقت احساس عدم امنیت نکرده بود. حدودا 2 ماه تو شرکت ما کار کرد و به دلایل شخصی به ایران بازگشت.
* * *
مهاجرت مساله ای است که تصمیم گیری برای آن ، اقدام کردن ، پذیرش و زندگی در فضایش به قدری به لایه های مختلف و پیچیده فردی مرتبط است که قضاوت در مورد عملکرد افراد در این مورد به نظرم قدری ابلهانه است.
به خودم نگاه می کنم: اغلب این سوال را با خودم به این طرف وآن طرف کشیده ام.اینکه چرا برای چیزهایی که می توانستم زمان و هزینه کمتری خرج کنم این همه پرداخته ام؟
مدتی است جوابش برایم خیلی روشن است.شاید اگر برای بدست آوردن امنیت نسبی که اکنون تو این شهر دارم این همه تقلا نکرده بودم ، مطمئنا خیلی زودتر از این ها به تهران برگشته بودم...
مهر 86
۳ نظر:
AZADIAN SALAAAAAAAAAAAAAAAAAAA M!!!
سلام مونا جان......خیلی خوبه که برای شرایط زندگی بهتر تلاش میکنی و امیدوارم همیشه موفق باشی...
برای همین است که نمی توان فرمول ثابتی برای مهاجرت توصیه کرد، سطح تحمل هرکس و سهمی که می تواند از خودش برای بقا در مهاجرت بگذارد، بستگی کامل به خود فرد دارد و خودش
در ضمن من معتقدم غلط دیکته جزو شخصیت یک وبلاگ است و از طرفی خوشم میاد که کسی غلطها رو بهم یادآوری کنه به همین خاطر من هم می گویم:
"تقلا"
ارسال یک نظر