به محض مطلع شدن ازحضور فیلم گربه و ماهی در جشنواره
بین المللی فیلم دوبی در اولین فرصت بلیط خریدم. شهرام مکری، کارگردان فیلم را از
فیلم بلند اشکان و انگشتر متبرک و فیلم کوتاه طوفان سنجاقک می شناختم و بسیار کار
او را پسندیده بودم. قبل از دیدن فیلم، بدون هیچ گونه اطلاعی از شیر برنزی که این فیلم
در هفتادمین جشنواره فیلم ونیز نصیب کارگردانش کرده بود و یا جوایزجشنواره پرتغال،
با نگاهی بی طرفانه و با اعتماد به کارگردان، به سینما رفتم و فیلم را تماشا کردم.
دومین فیلم بلند او، فیلمی است در ژانر وحشت که با داستان و ساختار و فرم خاص خود
برای 130 دقیقه مخاطبین خود را که تمام صندلی های سالن سینما را پر کرده بودند روی
صندلی نشاند ودر انتهای جشنواره جایزه ویژه هیِئت داوران را به خود اختصاص داد.
گربه و ماهی داستان گروهی از جوانان است که برای
جشنواره بادبادک بازی در اردویی در شمال ایران کنار هم جمع می شوند و اتفاقات و
داستانهای هر یک از این افراد در بازه زمانی مشترک به تصویر کشیده می شود. در
نزدیکی این ارودگاه رستورانی است که مشکوک به استفاده از گوشت غیر احشام می باشد و
ارتباط افراد این رستوران با جوانان اردوگاه منشا هراس و دلهره و وحشتی است که در
سرتاسر فیلم با بیننده است. در هرگوشه از اردو اتفاقی می افتد و ما شاهد گفتگو ها
و داستان های آدم های آن هستیم. پس از آن به نحوی هوشیارانه دوربین ما را به
تماشای داستان دیگری که همزمان در حال اتفاق بوده است می کشاند. داستانها به نوعی
به هم پیوسته اند که در واقع ابتدا و انتهایی برای آنها نمی توان در نظر گرفت.
آنجا که یک داستان به ظاهر تمام می شود داستان دیگری آغاز می شود ولی نمایان شدن
صحنه بینابینی تکراری بین هر داستان به طرز وهم انگیزی همزمانی این داستان ها را
هشدار می دهد.
فیلم در یک
برداشت فیلمبرداری شده است. فیلم کات ندارد و تدوین نشده است . این موضوع نه صرفا
به عنوان یک تکنیک, بلکه هماهنگی این تکنیک با قصه ارایه شده و ساخت دوایری
که امکان دور زدن و تدوام حرکت به دوربین را داده, عامل بسیار مهمی در جذابیت فیلم
و قابل اهمیت بودن اثر شده است. هرچند همین دایره های تکراری و روایت خیر خطی که
برای قطع نکردن فیلم ضروری بوده باعث طولانی شدن و گاه کسل کننده شدن فیلم می شود
ولی به هر حال نبوغ و خلاقیت شهرام مکری در شکل روایت قصه و ساخت فیلم غیر قابل
انکار است.
شهرام مکری در پایان فیلم در جواب سوالات بینندگان،
ساختار زمان را در بخش میانی فیلمش به نوار موبیوس تشبیه می کند. نواری که ابتدای
آن همان انتهای آن است و یا به نگاه دیگر ابتدا و انتهایی برای آن نمی توان پیدا
کرد. او به روشنی توضیح می دهد که فیلم در سه سکانس اصلی طراحی شده است. سکانس اول مربوط به معرفی رستوران و آشپزهای رستوران
است. سکانس دوم شامل اتفاقات و داستانهای داخل اردوگاه است و سکانس سوم فضایی است
که از اردوگاه خارج می شویم و به رستوران بر می گردیم. گویی از ابتدای سکانس دوم
به نوار موبیوس وارد می شویم و گرفتار چرخش اتفاقات بی پایان همزمان می شویم.
فیلم به خوبی و با نگاهی آزاد از الگوهای کلاسیک
فیلم های ژانر وحشت وام گرفته است. کارگردان در قسمتی از توضیحاتش اضافه کرد که
اتفاق کلیشه ای که در اغلب فیلم های ژانر وحشت وجود دارد، جنایتی است که بر زن
مظلومی در 10 دقیقه اول فیلم اتفاق می افتد و او هوشمندانه این اتفاق را به 10
دقیقه آخر فیلم پاس داده است. گرچه به نظر می رسد که او در مظلوم نمایی دختران
جوان تا حدی افراط کرده است ، به طوری که این مظلومیت به نوعی ساده لوحی غیر واقعی
و افراطی جلوه گر می شود. در هر لحظه منتظر وقوع خطر و یا حادثه ای برای این
دختران جوان هستیم. کارگردان در پاسخ به این بزرگنمایی خطر در هر لحظه ، آنرا به
شرایط سیاسی و اجتماعی کشور و فضای روانی نسل جوان تشبیه می کند که با اضطراب، جنگ
و تحریم و مداخلاتی از خارج یا داخل کشور را احتمال می دهند.
فیلم بعد از 60 روز تمرین که 30 روز در استودیو و 30
روز در لوکیشن انجام شده بود، آماده فیلمبرداری می شود. اغلب بازیگران جوان فیلم
از بازیگران تاتر هستند. شهرام مکری انتخاب بازیگران تاتر برای چنین سناریویی که
به دلیل ساختار زمانی داستان ، اجراهای تکراری را می طلبد را انتخاب مهمی قلمداد
می کند.