اندیشه ات جایی رود و آنگه تو را آن جا کشد زاندیشه بگذر چون قضا پیشانه شو پیشانه شو
یک ماهی در سفر بودم . ابتدا خیلی خیلی کوتاه به انگلستان رفتم ولی خیلی زود نظرم عوض شد و خودم
را به اسکاندیناوی رساندم. از استکهلم تا نروژ تا برگن. در این میان پری کشیدم به
برلین. البته در وین هم چرخی زدم
ولی زود بی خیال اتریش شدم. دورترین جایی که رفتم تورنتو بود ولی به بی پولی خوردم و
همان طوری که از انگلیس برگشتم راهم را کج کردم و نهایتا به بوداپست رسیدم. نفسی تازه کردم و کوله بارم را از دوشم برداشتم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر