پنجشنبه، بهمن ۲۴، ۱۳۸۷

پیرزن روی کاناپه نشسته بود ودرحالیکه سگش را نوازش می کرد، راجع به همسایه جدیدشان پرچانگی می کرد.
ستایش ها و غرولندهای همیشگی به لحنی تکراری تراز یک عمرزندگی زناشویی .
پیرمرد به سادگی پیچاندن دگمه سمعک ، خود را از شنیدن معاف کرد .
سکوت . *
...
*صحنه ای از فیلم جاده انقلابی

هیچ نظری موجود نیست: