یکشنبه، بهمن ۰۲، ۱۳۹۰

حذف مؤلف

یادم می آید مصاحبه ای از حسن شماعی زاده دیدم و کلی متعجب ماندم . طرز بیان و حس صداقت کلامش به سختی به کسی می ماند که خواننده" یه دختر دارم شا نداره " و یا "گیتارمو ازم نگیر "باشه . یا اینکه یادم می آد بعد از دیدن مصاحبه خانم حمیرا کلی از شخصیتش خوشم اومد و وقتی اینجا یا آنجا موزیکش را می شنیدم ، با وجود اینکه کارهای موسیقی اش را هیچ وقت دوست نداشتم ،با گوشی متفاوت بهش گوش می دادم . بارها هم شده که راجع به هنرمند مورد علاقه ام چیزهای مختلف خوانده ام و تو ذوقم خورده است و دوباره که نقش هایش را تماشا کرده ام و یا موزیکش را شنیده ام کمی با کراهت بهش دل سپرده ام .
از طرفی دیگر، وقتی کسی از هنرمند مورد علاقه ام انتقاد کرده است ، بوق روشن فکری سرداده ام که چه حرف ها ! هنرمند رو باید از هنرش جدا دانست و شان اثر هنری را با شخصیت آفریننده اش پایین نیاورد .

خیلی مرز باریکی است . خصوصا زمانی که هنرمند به ناچار درگیر ایدئولوژی می شود و در آثارش خواه یا ناخواه سمت و سوی سیاسی می گیرد . آیا واقعا نمی شود برچسب ها را از هنرمند جدا کرد و جدای اندیشه ها و رویکردهایش اثر هنری اش را فهمید ، لذت برد و یا نقد کرد ؟

چظور می شود از صدای مرضیه لذت برد و مجاهد بودنش را فراموش کرد ؟ چطور می شود عکس هدیه تهرانی و مشایی را کنار هم در افتتاحیه نمایشگاه عکاسی اش دید و با دیده شک و ظن به آلبوم عکس هایش خیره نشد ؟

***

فیلم کوتاه گلشیفته فراهانی را دیدم .
نه سعی می کنم مثل خیلی ها ازش به خاطرشجاعت و تابوشکنی و یا هرایده ای برای بازی در این فیلم طرفداری کنم و اورا همپای فروغ بدانم ،
و نه مانند موجی دیگر او را بکوبم و در آینده در هر صحنه از نقش آفرینی یاد پستان هایش بیفتم و از او طلبکار حرمت زن ایرانی باشم .

هر دلیلی که پشت انتخابش در این فیلم بود ، مال خودش .

بازی اش را دوست دارم و مشتری تماشای نقش آفرینی هایش هستم .

هیچ نظری موجود نیست: