پنجشنبه، مرداد ۰۸، ۱۳۸۸

بخشودم ،

همین دو روز پیش .

همه آنهایی را که روزگاری به من ستم کرده بودند .

چه آنها که مرا نادیده گرفتند ، آن زمان که بودم و فریاد می زدم ،

چه آنها که به من دروغ گفتند ،

و چه آنهایی که مرا فراموش کردند .

همه را بخشودم .

چرا که می خواستم رها باشم . مادامی که خشم از کردار آنها را با خودم به دوش می کشم ، همچنان به آنها اجازه می دهم تا به من دروغ بگویند .

دلم را می گشایم ،

اسباب و اثاثیه انتسابی به دیگران را از لابه لای خرت و پرت ها بیرون می آورم و به بیرون می ریزم .

هنوز صاحبان این اسباب ها را نمی توانم دوست داشته باشم ولی دیگر خشمی هم به آنها ندارم . توقعی هم نیست . حسابمان صاف شد .

اکنون من سبکم .

۱ نظر:

آورا گفت...

قانوني مهم از هفت قانون معنوي