سه‌شنبه، تیر ۰۱، ۱۳۸۹

تابستان

با وجود اینکه اینجا ماه هاست که هوا گرم شده و برق آفتاب از چله تابستان های تهران هم تیز تر است ، با وجود اینکه اینجا آب و هوا دیگه مقیاس تعریف فصل ها نیست ،
هنوز شروع تقویمی فصل ها برایم اتفاقی قابل تامل است .

تابستانتان فرخنده .
دل هایتان گرم ،
ذهن هایتان درخشان .

شنبه، خرداد ۲۹، ۱۳۸۹

اعتراض

قدرت شکستن سکوت سیاه تسلیم ،
با پاشیدن تاش های قرمز بر محکومیت های بی دلیل ،

نهایت رضایت است ،
در عمق نارضایتی .

دوشنبه، خرداد ۲۴، ۱۳۸۹

شبانه ها و امروز مرگی ها

روزها می گذرند ،
من ورای همه روزمرگی هایم ،
خوشحال می شوم ،
خسته می شوم ،
قهقهه می زنم ،
متعهد می شوم ،
آواز می خوانم ،
عشقبازی می کنم ،
تشنه می شوم ،
بچگی می کنم ،
رانندگی می کنم ،
گرسنه می شوم ،
عاشق می شوم ،
شعر می خوانم ،
گریه می کنم ،
و
روزمرگی می کنم . . .

بدون مجالی برای نگاه کردن به دیروزها ، امروز ، فردا می شود ،
و تو ،
ورای اشتیاق و یا انتظار من ،
بی گدار ،
در میانه شبانه هایم ، در مرزبی زمانی امروز و فردا ،
در رویایی به رنگ دیروزها بر من ظاهر می شوی .
و من ،
در صبح فردا ، خودم را دوباره از گریز از کابوس های قدیمی رویاگونه عاجز می بینم .
و دوباره امروزمرگی ها آغاز می شوند ،

چهارشنبه، خرداد ۱۹، ۱۳۸۹

یه وقت هایی که حالم خوش نیست ، این قطعه را گوش می دهم ، بارها و بارها پشت سر هم .
گوش دادن به این آواز آسمانی و زمزمه کردن این شعراز مولانا ،
پایم را روی زمین بند می کند .