جمعه، اردیبهشت ۱۱، ۱۳۸۸

کمک به چه قیمت؟

موهبت کمک کردن به دیگری ، چیزی بیش از یک انتخاب نیست .
ورای همه باید ها و نباید های اخلاقی ، همه عواطف هم نوع دوستانه ، همه رودربایستی ها و روابط چسبنده تار عنکبوتی ،
ورای عشق و وفاداری که گاه تا مرز از خودگذشتگی می رسد ،
مختاری که انتخاب کنی ،
که کمک کنی ،
و یا کمک نکنی .
و به یاد داشته باش ،
اگر روزگاری انتخاب کردی که به هم نوع یا غیر هم نوعی کمک کنی ، به دلیلی که پشت انتخابت پنهان شده آگاه باشی .
که آیا این را انتخاب می کنی تا به خودت یا به دنیا ثابت کنی که آنقدر قدرتمندی ، که دینت را به دنیا ادا کنی وبعد در ته مزه شیرین رضایت از خود غرقه شوی ؟
و یا در ازای آنچه می پردازی ، بهایی را در روزگار مبادا انتظار می کشی ؟
آگاه باش که چرا به دیگری کمک می کنی .
. . .
چندی است در شرایطی قرار گرفته ام که به طرز عجیبی ازمن درخواست کمک می شود و با آغوش باز جواب می دهم . در طی انجام چندی از این کارها که اغلب کارهای کوچک و پیش پا افتاده ای بوده ولی به دلایلی فقط از دست من ساخته بوده اند، به شدت ناخواسته به زحمت افتاده ام و گاه بی آنکه کسی مقصر باشد بهایی گزاف پرداخته ام .
گاهی به خودم می گوید : پشت دستم داغ ، اگر به جز نه به کسی جوابی بدهم !
...
اکنون می نویسم تا که به این امر آگاه تر باشم .
انتخاب می کنم که در حد توانم به دیگران کمک کنم ، با آگاهی به تمام زحمت های احتمالی آن چرا که رضایت مفید بودن برای دیگری بهایی سنگینی دارد که با کمک کردن ، قادر به پرداخت آن هستم .

شب زنده داری

همه خوابند ، خواب نمی آید به چشمانم اما .
کاش بیدار بمانم تا همیشه ،
و کاش روز نیاید مادامی که من بیدارم .